استراماچونی به من شوک داد و جوابش را هم گرفت

 آقایی">آقایی">سجاد آقایی پس از یک پروسه غیرمعمول به ترکیب تیم استقلال">استقلال اضافه شد و در نهایت توانست منجی تیمش در یکی از حساس‌ترین دیدار‌های این مدت شود. او در یکی از طولانی‌ترین دیدار‌های اخیر ظرف ۳۳ دقیقه بازی برای استقلال یک گل زد و یک پاس گل داد تا استقلال نتیجه یک- یک مساوی را با برد ۳- یک عوض کند. بازیکن ۲۰ ساله استقلال روز گذشته مهمان مابود و از اتفاقات قبل، متن و پس از بازی با گل ریحان حرف زد.
چقدر خوشحالی؟
خیلی! با اینکه از بازی هم گذشته ولی هنوز حس خوب پیروزی را دارم. امیدوارم باز هم بتوانیم برد به دست بیاوریم تا حال خودمان و طرفداران‌مان خوب شود.
از بازی شروع کنیم، مصاف با گل ریحان چطور بود؟
بازی خوبی بود. فکر می‌کنم هر کس این مسابقه را دیده خسته نشده باشد.
حریف خوب آزارتان داد.
توقع‌مان هم همین بود. آن‌ها بازی را بسته بودند و این کار را برای ما سخت می‌کرد. روی ضدحملات برنامه داشتند و می‌خواستند از این طریق به گل برسند. بیش از گلزنی دوست داشتند بازی را به وقت‌های اضافه ببرند.
پس چطور آن‌ها اول گل را زدند؟
ما تا قبل از گل یکی، دو موقعیت خوب داشتیم ولی روی یک غافلگیری و شوت از راه دور گل خوردیم. این شوت‌های ناگهانی خیلی بد است و نباید به تیم حریف اجازه داد فرصت شوتزنی پیدا کند. اگر آن شوت نبود اصلاً گل نمی‌خوردیم.
وقتی گل خوردید روی نیمکت بودی؟
بله! من دقیقه ۸۷ به جای مرتضی تبریزی به زمین آمدم. خیلی دوست داشتم در همان دقایق گل بزنم ولی بازی به وقت‌های اضافه رفت. بازی سنگینی شد. به ویژه وقتی برق رفت تیم داشت افت می‌کرد.
ظاهراً استراماچونی">استراماچونی پیش از بازی با تو جلسه داشت و در تمرین حرف‌هایی به خودت زده بود.
استراماچونی به من شوک داد و جواب هم گرفت.
چه شوکی؟! زیر گوشت که نزد؟ چون در مصاحبه بعد از بازی گفته بود گاهی لازم است زیر گوش بازیکن جوان بزنی تا به خودش بیاید!
نه (خنده)! او با من حرف زد و گفت باید ۱۵۰ باشی! او عادت دارد آمادگی نفرات و میزان توانایی‌هایشان را با اعداد بسنجد و البته این‌طوری راحت‌تر می‌توان متوجه شد خواسته اش چیست. گفت اگر همه ۱۰۰ هستند تو باید ۱۵۰ باشی. خیلی به من انگیزه داد و از من خواست دو برابر همیشه وقت صرف تمریناتم کنم. می‌گفت نباید شل تمرین کنی. برای همین هم توانستیم به کار استقلال بیایم. استراماچونی درست می‌گفت.
مزدش را هم گرفتی؟
بله! وقتی دروازه گل ریحان را باز کردم خیلی خوشحال شدم. در این مدت فشار زیادی روی تیم‌مان بود و با این برد می‌توانستیم بخش مهمی از این استرس و مسائل بد این مدت را به دست فراموشی بسپاریم. خدا را شکر می‌کنم که این مهم با گل من استارت خورد.
چند دقیقه بعد یک پاس گل هم به فرشید اسماعیلی دادی.
بله! داداش فرشید در تمرینات مثل یک برادر بزرگ‌تر است و همیشه هوای ما جوان‌تر‌ها را دارد. من هم از پاس گلش نهایت استفاده را بردم و وقتی فرصت به دست آوردم پاسش را تلافی کردم و او هم خیلی عالی گل سوم را زد. فکر کنم ۲۰ دقیقه بیشتر نشد. خیلی خوشحال شدم، من ۹۴ زدم و داداش فرشید ۱۱۴!
تو به جای مرتضی تبریزی به زمین رفتی ولی بعد از گلت تو را در آغوش گرفت.
در این یک سال در تمرینات خیلی چیز‌ها از مرتضی یاد گرفته‌ام و می‌دانم الان هم دچار بدشانسی شده است. همه ما باید کمکش کنیم بار دیگر به همان مرتضی تبریزی گلزن تبدیل شود.
وقتی پنالتی اش گل نشد به او چه گفتید؟
هیچی! همه گفتیم فدای سرت. قطعاً او دوست داشت گل بزند.
انتظار داشتید گل ریحان این‌قدر آزارتان بدهد؟
برای حریف احترام زیادی قائل هستم ولی خب آن‌ها بسته بازی می‌کردند و از طرفی از رویارویی با استقلال هم خیلی انگیزه داشتند.
بازی با گل‌گهر هم بازی می‌کنی؟
همه تلاشم را می‌کنم باز هم در ترکیب استقلال به زمین بروم.
قرار است هفته بعد اسامی بازیکنان تیم ملی اعلام شود. فکر می‌کنی ویلموتس که علاقه زیادی به جوان‌ها دارد دعوتت کند؟‌
نمی‌دانم!
اگر جمعه شب این هفته اسمت را بین دعوت شده‌های تیم ملی ببینی به پدر و مادرت شیرینی می‌دهی؟
صددرصد! اصلاً کل محله‌مان را شیرینی می‌دهم.